paeez2
۱۳۹۶ خرداد ۳۰, سهشنبه
مادرم....
به مادر فک میکنم
به مادری که جوانی نکرد
مادری که برای من ُخواهر وبرادرکوچک ترم جای خالی پدررا پرکرد
مادری که صورتی مهربان و صدایی مخملی داشت
مادری که من خیلی دوسش داشتم !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
تفریح ساحلی
موتور سواری امیر حسین و ایلیا جان . ساحل شهسوار .
حمل یک جسم خسته
دستم را گرفته بود و می کشید و بااصرارمی گفت :فقط یک بار با من بیا تو این جلسات شرکت کن ؛بعد که بیرون بیایی احساس غریبی داری زندگی را طور ...
به بهانه ی سال نو
به روزهای پایانی اسفند ماه نزدیک شدیم.یک سال گذشت ...سالی که روزهای روزهای تلخ و شیرین داشته .روزهای تلخ وشیرینو ازسر گذروندیم .روزهای...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر