‏نمایش پست‌ها با برچسب به نیت خرید خودکاربه نزدیکترین لوازم و تحریر فروشی سر زدم. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب به نیت خرید خودکاربه نزدیکترین لوازم و تحریر فروشی سر زدم. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۲ بهمن ۲, چهارشنبه

مداد رنگی




برای خرید خودکاربه نزدیکترین  لوازم و تحریر فروشی سر زدم ... از در بزرگ شیشه  ای وارد مغازه شدم ... فضای این مغازه مثل اکثر لوازم تحریر فروشیها آغشته است  به بوی برگ های دفترچه های نو ... کتابچه های  ورق نخورده ...بین قفسه ها می گردم و خودمو لابلای این همه رنگ گم می کنم ...مثل بچه ها ذوق میکنم و دلم غنج میره برای خرید ...یادم میره برای چی اومدم به مغازه ... بین این همه لوازم وسوسه بر انگیز باید به دنبال چی باشم  و کدامیک  رو انتخاب کنم ...توی قفسه خودکار عطری ...پاکن های متنوع   ...مدادسیاهه که به اندازه همه این سالها به من چشمک میزدن   ...یک بسته مدادرنگی برمیدارم و چند تا دفترچه یادداشت کیفی ...یک بسته خودکار استدلر مشکی ...دلم می خواد همه اونچه توی مغازه گذاشته شده را  می خریدم و از مغازه می رفتم بیرون  ...  دیدن این همه رنگ و جذابیت لوازم نوشتاری منو پاگیر فروشگاه کرده ...راستش زمانی که ما به مدرسه می رفتیم   این همه تنوع نبود ...یادمه برای صرفه جویی در هزینه های تحصیل  بیشتر از دفتر کاهی استفاده می کردم .بااین که از ورق زدنشون چندشم میشد . ...از مداد رنگی 48 تایی و ماژیک .و آب رنگ هم خبری نبود...ولی همان سالهای ابتدایی  پشت میز و نیمکت کلاس یاد گرفتم   تحط هیچ شرایطی هرگز از نردبان دروغ ؛ ریا و دورنگی  خودمم را بالا نکشم !...


تفریح ساحلی

 موتور سواری امیر حسین و ایلیا جان . ساحل شهسوار .