1 -آهای پیرمرد مابین گرگ ومیش هوا به انتظار چه نشسته ای ؟
2- به گمانم خورشید در راه مانده و یا این که هنوز درخواب است
3- پيرمرد صدايم را مي شنوي ؟
4- بره ها ی یک دست سفید را به دشتی سر سبز آورده مرد چوپان پوستین پوش.-
5-بره ها علف ها ی ترد ونازک دشت را به جاي مزه مزه کردن زیر پالگد مال مي کنند
6 مرد گله داربي اعتنا به حرفهايم ؛ بي هيچ سخني به انتظار دميدن طلوع آفتاب نشسته
7- مي پرسم گله را به چند می فروشی ؟
8- رمه دار به طعنه لب به سخن مي گشايد
9- به هیچ ...
10 - با تعجب مي پرسم به هيچ ؟
11- جواب مي دهد ...نشنيدي که گفتم به هيچ ...به هيچ مي فروشم؛ چون گران خريده ام !
2- به گمانم خورشید در راه مانده و یا این که هنوز درخواب است
3- پيرمرد صدايم را مي شنوي ؟
4- بره ها ی یک دست سفید را به دشتی سر سبز آورده مرد چوپان پوستین پوش.-
5-بره ها علف ها ی ترد ونازک دشت را به جاي مزه مزه کردن زیر پالگد مال مي کنند
6 مرد گله داربي اعتنا به حرفهايم ؛ بي هيچ سخني به انتظار دميدن طلوع آفتاب نشسته
7- مي پرسم گله را به چند می فروشی ؟
8- رمه دار به طعنه لب به سخن مي گشايد
9- به هیچ ...
10 - با تعجب مي پرسم به هيچ ؟
11- جواب مي دهد ...نشنيدي که گفتم به هيچ ...به هيچ مي فروشم؛ چون گران خريده ام !