‏نمایش پست‌ها با برچسب زندگی مثل بادام تلخ. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب زندگی مثل بادام تلخ. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

مثل بادام تلخ



به یاد دوستی که همیشه میگفت : این روزها می گذرد مثل بادام تلخ . سال 88 هم گذشت ..با تمام حوادث تلخ و شیرین ش...
غباروسیاهی ازدر دیوارهای خونه پاک شده ...شیشه ها به همت عظیم آقای سرایدار شسته وبرق افتاده .پرده های گیپوربا والان های ابریشمی پنجره های روبه کوه های البرز سالن رو تزئین کرده . وسایل مرتب ومنظم سرجای خودشون قرار گرفتن .خدا روشکربابت این همه نعمت و داشتن سلامتی ...ودیگه این که امیدوارم ....هیچ کس ....همه جای سرزمینم آرامش باشه   ... .!!!هر روزتان نوروز... نوروزتان پیروز.
 
یا مُقلبِ القلوُبِ والابصار یا مُدَِبرالیلو النهَار  ....
یامُحوالاالحِول والاحول حوال حالنِاالیَ احسن الحال .سرسفره ی هفت سین؛ وقت خوندن دعای سال تحویل به یادمون باشه ؛برای گلهایی که خیلی دوستشون داشتیم ؛دیگه بین ما نیستند وجاشون برای همیشه کنار ما خالی مونده .دعا کنیم.دعا برای آرامش روح پاک شون ؛دعا برای شفایبیماران ؛و سلامتی وتندرستی همه ی عزیزانمون ازصمیم قلبمون دعا کنیم .با آرزوی سالی پرُاز خیر و برکت وتندرستی برای همه ی دوستان خوبم ...پیشاپیش فرا رسیدن بهار سال ۱۳۸۹ مبارک .!امید دارم  سال پیش رو سال خوبی برای همه ی دوستان عزیزم باشه .سال نو وبهار باطراوت مبارک .

تفریح ساحلی

 موتور سواری امیر حسین و ایلیا جان . ساحل شهسوار .