۱۳۹۹ آبان ۳, شنبه

زلزله

 امروز حوالی ظهرزمین لرزه 5/ ریشتری آوج ..قزوین ..رشت را لرزاند ...خدایا رحمی کن به این بنده های خسته از کرونا ..گرانی ..بی کاری و بی پولی رحم کن گناهان این بنده سراپا تقصررابه بزرگی خودت ببخش!

۱۳۹۹ آبان ۲, جمعه

خودم

آرزو دارم مثل اون زن روستایی صبح قبل از طلوع آفتاب ازخواب بیدار بشم برم مزرعه  شیربدوشم . هیزم جمع کنم آتیش روشن کنم /نون بپزم /ازچشمه آب بیارم چای درست کنم/غذا بپزم...کلبه رونظافت کنم بعدازکارهای روزانه تو فنجان گلسرخی قدیمی برای خودم چای بریزم  بنشینم به تماشای غروب آفتاب.
باشه دیگه چیزی نمی گم من فقط آرزو کردم 👩

کلافه شدم

امیر حسین پبام داده مامان جون وضع خطرناک وآلوده ست نروبیرون اگه کاری داشتی به من زنگ بزن برات انجام میدم .
دیگه از این بهتراز خدا چی میخوام .

۱۳۹۹ آبان ۱, پنجشنبه

امید هست

امیر حسین نگران نتیجه کنکوره .بیشتر ازیک سال زحمت کشیده وقت گذاشته درس خونده تست زده بی خوابی کشیده از تفریح و مسافرت مهمونی و دورهمی گذشته حالا منتظره تا نهالی که کاشته به بار بشینه خدایا نا امیدش نکن آمین 🔑

هنوز کرونا

با امدن فصل پاییزوضع خطرناکترازهرزمان شده کرونا ـانفولانزا ...روزانه بالای 300 نفردراثرکرونا جونشون از دست میدن .کرونای بی پدرومادرمعلوم نیست چه موقعه شرشوازسرمردم دنیا کم می کنه .بیمارستان ها پرشده از مریض.تخت خالی نیست.پرسنل بیمارستان ها خسته شدن نه واکسنی تولید شده نه درمان چشمگیری..مسافرت های بی موردرفت وامدهای غیر ضروری استفاده نکردن ازماسک و رعایت نکردن فاصله اجتماعی همه و همه دست به دست داده تا این ویرروس منحوس روی کره زمین جا خوش کرده و حالاحالاها قصد رفتن نداره  .


هشت ماهه درست و حسابی بیرون نرفتم ..بازار پاساژ... خریدام همه اینترنتی شده ...هشت ماهه اعضای فامیل درست و درمون ندیدم دلم براشون تنگ شده .ترس از کرونا اازهم دورمون کرده احوال پرسیمون تلفنی و تصویری شده ...دلم لک زده برای شیطونی  کردن بچه ها دور هم جمع بودن و دور یه میزغذا خوردنمون  .
خدایا اگه ناشکری کردیم ما رو ببخش قدر خیلی نعمت  ها را ندونستیم .باهم بودن شاد بودن دیدن خنده عزیزانم .الاهی چهره ها همه غمزده اس چشم ها نگران و دلامون نا امید ...روزای دشواری پشت گذاشتیم و از آینذه پیش رو هیچ خبر ندارم قراره چی بسرمون بیاد .بیکاری خونه نشینی پاک کلافهمون کرده .خدایای مهربان تنهامون نگذار !

۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۲, جمعه

کابوس کرونا

همه  این روزای  گذشته را گر خوابم می دیدم بازهم باورم نمی شد بیشتر از 70 روز در قرنطینه  خونگی باشیم بیشتر از 70 روز از دیدن بچه ها محروم باشم ...توی خونه بیشتر ازعطر و بوی غذا بوی وایتکس و الکل ضد عفونی پیچیده ..این مدت مهد کوک ها مدارس دانشگاه  مراکز خرید بسته است ..اخبار نگران کننده از کرونا و آینده ای نامعلوم ...یقین دارم دچار قهر طبیعت شدیم انتقام زمین از ما ...تنهایی باخودم با افکارم با گذشته ام...تنهایی ارتباطم با خدای مهربونم شاید همه اینا برام لازم بود 

۱۳۹۹ فروردین ۱۳, چهارشنبه

سیزده بدر



دوازده روز از فروردین و باهمه تلخی- و تنهایی و قرنطینه شدن  ورق خورد و رسید به روزسیزده ام باید بگم سبزده بد رغریبانه توی خونه پشت پنجره های بسته گذشت -شهر تهران درسکوت دلهره آوری به انتظار تموم شدن روزهای سخت کرونایی ماتم گرفته -نه صدای اگزوز موتوری- نه صدای ویراژماشین  سواری -خدایا تاکی میتونیم در حالتی از افسرده گی و در خونه موندن ادامه بدیم  آمار کرونا ساعت به ساعت روبه افزایش است ... آمار فوتی های ایران به گفته رسانه های خارجی از مرز 6000 هزار نفر گذشته ولی در اخبار تی وی ایران همچنان پنهان کاری شده - وزارت بهداشت 2898 نفر آمار فوتی را اعلام کرده -
خدایا ما قدردان زمین و طبیعت نبودیم -حالا تا اطلاع ثانوی از پا گذاشتن به پارک ها و جنگل ها محروم شدیم ناقضین این اعلام با جریمه 500 هزار تومانی روبرو میشود - از جهتی خوشحالم لااقل برای چند روزهم شده  زمین کمتر زباله دریافت میکند .




تفریح ساحلی

 موتور سواری امیر حسین و ایلیا جان . ساحل شهسوار .