۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

شاید دعای خیری بدرقه ی راهم بوده

 میانه راه گردنه های ی حیران بود که متوجه شدیم کنترل ماشین از دست خارج شده ...ماشینی که تازه از چک آپ برگشته بود ؛دچار نقص فنی شده بود و کنترل فرمان هر آن امکان داشت از دست همسفرم بیرون بیاد  .درآن شرایط سخت و دشوار درمانده و حیران فقط به یک معجزه امید بستیم . وقتی همان معجزه به کمکمون اومد که ماشین ؛درست روبروی تعمیر گاه خاموش شد . خواست خدا بود و عنایت الهی ... . صاحب تعمییر گاه هم آدم وظیفه شناس وکار بلدی  بود ..تعمیرکاربا حیرت از پیچ شل شده ای که فقط به مویی بند بودوبه قولی اگه این پیچ طبَق جدا می شد و. چرخهای ماشین از جا درمیرفت ؛هر اتفاقی ممکن بود برای ما بیفته حرف میزد. وقتی همسفرم  به چشم  پیچ شل شده ی طبَق را می دید قلبم داشت از جا کنده می شد ...این چی رو نشون میداد بی احتیاطی  راننده رو  ؟ یا بی نظمی وسهل انگاری اون تعمیر کاری که ماشین وچک آپ کرده بود کلی هم بابتش پول گرفته بود ؟!!!


چند لحظه قبل از اینکه از خونه بیایم بیرون دوستی با دعای خیرش برامون  آرزوی سفری خوش کرد.





هیچ نظری موجود نیست:

تفریح ساحلی

 موتور سواری امیر حسین و ایلیا جان . ساحل شهسوار .