۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

کارای خونه



پشت ِ میز آشپزخانه نشسته ام ؛منتظرم ماشین لباسشویی کارش  تموم بشه و خاموش که کرد ؛ملافه های شسته شده را بیارمشون بیرون نوبت برسه به شستن روتختی و روبالشی ها  .این دوسه روز تعطیلات رو حسابی از خجالتِ دوده ها و گرد و خاک خونه درآمدم . توُ کارهای خانه کمک داشتم ؛اما با این حال حسابی از پا دراومدم....بارها به خودم گفتم :«« بی خودی داری خودتو خسته می کنی»» نه کارای خونه تموم شدنیه؛نه دوده وگردو غبارازآسمان شهر دور شدنی ....از تعطیلات سه روزه ....اولین روزش؛ به شستن پرده ها و پاک کردن دوده ازدرو  دیواروشستن پنجره ها وپاک کردن شیشه ها گذشته و روز دوم ؛تمیز کردن اتاق ها ومرتب کردن کشوهای اتاق خواب و کمد لباس ها گذشت و امروزهم که سومین روزاز تعطیلاته -از صبح زود چند نوبت ملافه ریختم داخل ماشین ؛ واونم مثل خودم آروم بی صدا ؛ وبدون هیچ اعتراضی کار کرده .تا حالا هم همه رو شسته وآبکشی کرده .اینم آخرین دورِ شستشو است .پشتِ میزکنارتنها پنجره ی آشپزخونه نشستم_ ««آب ِ کتری درحال جوشیدن ِبخار آب کتری رقص کنان ازکنارپنجره روبه آسمان پرواز میکنه »»
-2
 گنجشکی روی لبه ی پنجره نشسته ....ماشین لباس شویی آروم برای خودش کارمیکنه .... زنگ اخباراجاق گازبعد از ماهها کیک نپختن ؛خبر میده زمان پخت کیک تموم شده .... گوینده ی رادیو داره می گه ««به به ؛چه روز قشنگی .خدا قوت ...امیدوارم حالتون خوب باشه وکارهای روزانه شما رو خسته نکرده باشه ...
««.خسته ؟؟؟»»
همه ی این صدا ها مخلوطی ازآهنگی بود که تو ی گوشم نواخته می شد ««آهنگی که با شعر ببار ای بارون ببار با دلم گریه کن خون ببار»» توی گوشم می پیچید. . . چند دقیقۀ پیش  لباسشویی افتاده بودرو دور خشک کن ؛از دورایستاد و با آهنگی ملایمی اعلام کرد کارم تموم شده ...چای دم می کنم عطرچای تازه دَم فضای آشپزخونه رو پُر می کنه....  لیوان چینی گلداررو میذارم روی میز واز قوری گل رز ؛برای خودم چای یک رنگ و آلبالویی می ریزم . ملافه ها رو از ماشین در میارم بیرون و روتختی روبه جاش  می چپونم داخل ماشین لباس شویی ....تا خنک شدن چای می برم ملافه ها رو روی بند رخت پهن کنم  .هوا کم کم رنگ و بوی پائیزی به خودش گرفته....آفتاب داره پشت کوههای مغرب پنهان می شه؛ تا فردا دوباره  با رنگ و بوی تازه تری طلوع کنه .


هیچ نظری موجود نیست:

تفریح ساحلی

 موتور سواری امیر حسین و ایلیا جان . ساحل شهسوار .